هدفم از قرار دادن اسم وبلاگ این بود که خدا با دستای خودش آیه هاشو بر قلب پیامبر(ص) نوشت...!
پیامبر خدا (ص) در اشعار شاعران
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 23:9 | بازدید : 1320 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

پیامبر خدا (ص) در اشعار شاعران

 

      ماه،  فرو   مانَد   از  جمال  محمّد        سرو  نباشد  به اعتدال  محمّد

 

 

      قدر فلک را کمال و منزلتی نیست        در   نظر   قدر،  با  کمال محمّد

 

 

      وعدة  دیدار  هر   کسی  به قیامت        لیلة اسری، شب وصال محمّد

 

 

 

سعدی

جز به دست و دل محمّد نیست    حلّ و عقد خزانة اسرار

چون دلت پر ز نور احمد بُود    به یقین دان که ایمنی از نار

سنایی

مصطفی را وعده داد الطاف حق   گر بمیری تو، نمیرد این سَبَق

مولوی

گزینم قران است و دین محمّد    همین بود ازیرا گزین محمّد

یقینم که من هر دُوان را بورزم    یقینم شود چون یقین محمّد

کلید بهشت و دلیل نعیم    حصار حصین چیست؟ دین محمّد

محمّد رسول خدای است زی ما    همین بود نقش نگین محمّد

ناصر خسرو

خورشید خُلد، مهتر دنیا و آخرت    سلطان شرع، خواجة کونَین، مصطفی

چشم و چراغ سنّت و نور دو چشم دین     صاحبْ قبول هفت قرآن، صاحب لوا

عطّار

محمّد کآفرینش هست خاکش

هزاران آفرین بر جان پاکش

چراغ افروز چشم اهل بینش

طراز کارگاه آفرینش

ریاحین‌بخشِ باغ صبحگاهی

کلید مخزن گنج الهی

گفت پیبغمبر: شما را – ای مهان

چون پدر هستم شفیق و مهربان

 

 

نظامی

گفت پیغمبر به اصحاب کبار    تن مپوشانید از باد بهار

کانچه با برگ درختان می‌کند    با تن و جان شما، آن می‌کند

مولوی

خاک بالین رسول الله همه حِرز شفاست

حرز شافی بهرجانِ ناتوان آورده‌ام

گوهر دریای کاف و نون، محمّد کز ثناش

گوهر اندر کلک و دریا در بنان آورده‌ام

خاقانی

امید رحمت است آری، خصوص آن را که در خاطر

ثنای سید مرسل، نبی محترم گردد

محمّأ کز ثنای فضل او برخاک هر خاطر

که بارد قطره‌ای، در حال، دریای نعم گردد

چو دولت بایدم، تحمید ذات مصطفی گویم

که در دریوزه، صوفی، گِرد اصحاب کرم گردد

اگر تو حکمت آموزی به دیوان محمّد رو

که بو جهل آن بُوَد کو خود به دانش، بوالحکم گردد

سعدی

آن نور مبین که در جبین ما هست     وان ضوء یقین که در دلِ آگاه است

این جملة نور بلکه نور همه نور     از نور محمّدِ رسول الله است

 

اسدی طوسی

کای محمّد این جهان و آن جهانی نیستی

لاجرم این جان داری صدر و آن جا متّکا

رحمتت زان کرده‌اند این هر دو تا از گردنعل

این جهان را سُرمه باشی، آن جهان را توتیا

سنایی

گفت پیغمبر: به آواز بلند

با توکّل، زانوی اُشتر ببند

مولوی

مر تو را دین محمّد چو دبستان است

دین کُنَد جان تو را زنده و علم آگین

طلب علمت فرمود رسول حق

گر سفر باید کردن به مَثَل تا چین

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


این عطر حضور کیست که عرش را به هیجان آورده است؟/نوشته ای به قلم بهمنیار درولادت حضرت محمد(ص)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 23:6 | بازدید : 1219 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

 

 

 

این عطر حضور کیست که عرش را به هیجان آورده است؟/نوشته ای به قلم بهمنیار درولادت حضرت محمد(ص)

 

 

 

 


شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)

داریوش احمدرضابهمنیار در یادداشتی که به مناسبت روز هفدهم ربیع الاول میلاد مسعود پیامبر رحمت، فخر آسمان و زمین، پیامبر آرامش و مهربانی حضرت محمد مصطفی (ص) و نیز، ولادت امام جعفر صادق (ع) به شفقنا ارسال کرده،آورده است:

سلام و صلوات بر مولود مکه

سلام و صلوات بر مولود مکه که منجی آدمیان از ظلمات جهل و تعصب است، سلام بر تو یاابن رسول الله، ای امير عارفان و امين مؤمنان، سلام بر تو اي پاکتر از نسيم صبحگاهان، اي شعفستان ياران، اي روح نيايش و اي نور ناب يار، با کدامين زبان و قلم وصف تو توان گفتن وقتی که افلاک، رهين خلقت توست معراج تو لقاي يار است و معراج ما محراب ابرويت، مکتب تو رحمت رحيم است و آيين ما خورشيد نگاهت، قبله تو ذات حميد است و کعبه‌ ما زلف محمد (ص)، تو عبد نور سماواتي و ما عبيد نور سيمايت، تو ساجد آستان يکتايي و ما خاضع خُـلق يکتايت، اي آخرين رسول نگار و اولين وقار بهار، بردباری تو مرهم زخم‌های دیرینه ما بود، و کلامت شفای درد نادانی ماست، دست‌هایت سایه‌بان بی‌یاوری ما، و هستی‌ات بهانه آفرینش ماست، و امروز، یارانت تلخ‌ترین جرعه‌ها را از ظرف زمان می‌نوشند و سنگین‌ترین اندوه عالم را بر شانه‌های دل می‌کشند.
ای مولود مبارک، در قدوم تو ياسمن ها به سجده افتادند، آواي رضايت و شکر از قنوت سپيداران برخاسته، دلهاي پاک عاشقان حراي دوباره گامهاي تو باد، ميلاد تو آغاز انتشار فضائل است، يا طه پدر و مادرم فداي يک تبسم مليح تو باد، گلخند قدسي رضايت تو مي‌ جوييم و کرامت باران نگاهت، کاش مناداي بشارت تو باشيم و پذيراي مخلص انذارت، نگاه رأفت تو هماره بر امت يکتاپرستت باد، مدينه این روزها مسرور گامهاي ديگري هم هست، آيينه ‌دار آيين آسماني امين ايمانيان (ص)، صادق آل ياسين (ع) با حضور خدايي خويش، قدم بر آستان ديده‌ شيعيان نهاد، انشراح سينه‌ سترگ نبي (ص)، علم علي (ع)، حلم حسن (ع)، حماسه حسين (ع) و سطوت زهرا (س) دوباره در مدينه هويدا شد، طلوع سپيده صادق و فجر حقايق برآمد و گوهر دانش و عشق و قيام، تابيد و انوار اسرار آل محمد، تاريخ عاشقان را فرا گرفت، ميلاد مهر سپهر هدايت، محمد مصطفي خاتم الانبياء (ص) و ولادت ستاره‌ آسمان ولايت، صادق آل رسالت (ع) خجسته باد، خدايا، به سيماي دلرباي حبيبت سوگند، ما مريدان نبوت و ولايت را در طريق انبياء و اولياء برگزيده‌ ات مستدام و مقاوم بدار، و توفيق اطاعت از نايب ولي عصر (عج)، خامنه ‌اي عزيز را هماره قرين راهمان گردان.
ای آسمان مبارک بادت روز هفدهم ربیع الاول، خجسته زاد روز سید مرسلین حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی (صلوات اله علیه)
چه هدیه ای آورده ای برای این خاک نشینان مفلوک؟
این عطر حضور کیست که عرش را به هیجان آورده است؟
ایام به کام، ای درخت نبوت، طوبای صداقت، شاخه هایت پر بار که امروز گل کرده ای به وجود زیباترین مولود هستی، مولود حرم، مولود آستانه عفت و ایمان، می خوانمت به نام تمام زیبایی ها
مولود زیبای آمنه علیهاالسلام، اینک این آغوش پرندین حضرت جبریل علیه السلام است که تو را به گلگشت و تفرّج آسمان می برد.
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که زبان به حمد و یگانگی خداوند گشودی و عطر توحید، کوچه های مکه را فراگرفت
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که غربت، به قصد قربت برگزیدی و برکت وجودت، تاریخ را به مبدأی از نور، راهنما شد
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که خانه دوست، آکنده از عطر عاشقانگی ها شد و نجوای نمازت، دل از آسمان ربود
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که زمین از نعمت حضورت در کاینات برخوردار شد و آسمان به میزبانی زمین غبطه خورد
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که پیشانی ارادت بر خاک نهادی تا شکوه بندگی را به جای آوری
درود خداوند بر تو باد، آن گاه که مادر را سلام گفتی و فرشتگان به تحسین جمال بی مثالت پرداختند
درود خداوند بر تو باد، مادامی که حیات در کاینات باقی است.
شب هفدهم ربیع الاول شب ليلة‌ القدر اهل ولاست و فردایش نويد احياي عاشقان را از زبان صباي صبح مي‌ توان شنيد، خورشيد رسالت از کوهسار کرامت عرش، طلوعي شکوهنده مي‌ يابد، فردا نشاط بهار و رونق باغ بر بسيط خاک مي‌ گسترد، و بشارت شگرف از ملکوت مي‌ تراود، و بر دلهاي مشتاقان نزول مي‌ کند، در لحظه تلألؤ گوهر رخشان وجود مقدس خاتم‌ الانبياء (ع) درياچه دنائت خشکيد، طاق طغيان فرو ريخت و بتهاي بهت و جهالت بني‌ آدم به خاک افتاد، باران ستاره و ياس از آسمان مکه باريدن گرفت، سپاه سپيده بر جنود ظلمت تاخت، آبشار بشارت و نويد اميد، تراويد، خستگان زمين و مظلومين زمان را توان و تبسم به جان و لب نشست، روح بهاران از آفاق وصال دميد و عصر عطا در سراي آفرينش پيچيد، مسجود ملائک و محمود خلائق و مصطفاي دلدار و امير دلشدگان، خرامان به محفل دلخستگان آمد، مسيح بن مريم از عرش به زير آمد و در قدوم محمد (ص) شمع شعفناکي افروخت، و موساي عمران با عصاي ارادت، درياي شوق را شکافت، سرادق توحيد و رايت نور در وادي وداد، برافراشتند و هلهله اهل نياز به آسمان برخاست، بر دشت خشک خاطرات رنج و جهل و جفا، سبزه صدق و عشق و صفا روييد، و درخت سترگ رسالت به ثمر نشست، محمود آسمانيان از عرش عنايت يار به جمع اهل نياز آمد، آمد محمد و عطر سحر در سراي دل پيچيد، آمد محمد و بارگاه باهر مهر بر بسيط خاک برپا شد، آمد محمد و بوستان عاشقان گل افشان شد، السلام عليک يا رسول‌الله
سلام و صلوات بر عبادتت که می تواند جماعت بی کران اقتدا کنندگان را تا معراج خدا ببرد و از عشق، سرشارشان سازد
سلام بر فراخی سینه ات که می تواند همه جهان را تنگ در آغوش رحمت خویش بکشد و باز هم برای بخشش پشیمانان، جا داشته باشد
سلام بر راستی قدم هایت که می تواند صراط مستقیمی را نشان دهد که هیچ پایی برآن نلرزد و خطا نرود
سلام بر شیوایی کلامت که می تواند خشن ترین دل های سنگی را چون آب زلال زمزم نور، جاری کند
سلام بر شجاعتت که می تواند چون شمشیری، قلب پر کینه دشمنان اسلام را بشکافد و یک تنه، سپر همه جانبه دین خدا شود
سلام بر عدالتت که می تواند دست عرب و عجم، فقیر و غنی، برده و ارباب را در دست هم بگذارد و همه را جز به چشم تقوا ننگرد
سلام بر علمت که می تواند شهری باشد به بی کرانگی ابدیت، با دروازه ای که هیچ پرسشی را بی جواب نمی گذارد
سلام بر برکت دستانت که می تواند نان رزق هزاران سفره خالی را مهیا کند
سلام بر لحظه لحظه عمری که جز با نزول رحمت و فرود هدایت بر خلایق نگذشت
سلام و صلوات بر رسولی که ولادتش نقطه عطفی در تاریخ انسانیت است.
در طول تاریخ بشری هیچ شخصیتی همچون پیامبر گرامی اسلام (ص) مورد توجه اندیشمندان و متفکران نبوده است، و درباره هیچ انسانی مانند او کتب به رشته تحریر در نیامده، بی شک وجود مبارک او که اشرف انبیاء و اشرف مخلوقات است، چون نگینی درخشان بر تارک عالم وجود نور افشانی می کند، او که به عقیده دوست و دشمن معلم بزرگ هدایت و معنویت است، با اخلاقی نیکو که قرآن از آن تعبیر به خلق عظیم دارد، آن چنان سایه مهر و محبتش را بر سر همگان گسترده که نه تنها یارانش شیفته و شیدای اویند که دشمنانش نیز در برابر لطف و رحمت او شرمگین و سر افکنده اند، قرآن شریف او را الگو و اسوه تمام آدمیان در همه زمان ها و مکان ها می داند، و همگان را به تاسی و پیروی از او فرا می خواند، و هزاران افسوس که پس از قرن ها هنوز حقیقت عظمای محمدی (ص) ناشناخته مانده، با این وصف همان مقدار اندکی که از سراسر عشق و محبت او به یادگار مانده، دلهای مشتاق را به سوی چشمه سار زلال معنویت می کشاند، امید آنکه دلهایمان با عشق محمدی با یکدیگر انس و الفت گیرد، و پرده های حجاب و تیرگی از زندگیمان زدوده گردد.
هر امتي، امت پس از خود را به آمدنش مژده می داد، نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش عبدالله هر پدري او را به پدر ديگر تحويل داد، اصل و نسبش به ناپاکي آميخته نشد، و ولادت او با ازدواج نا مشروع پليد نگشت، ولادتش در بهترين طايفه، گرامي ترين نواده (بني هاشم)، شريف ترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظ ترين شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.
در طول تاريخ اديان، کمتر پيامبري وجود دارد که مانند پيامبر اسلام (ص) تمام خصوصيات و جوانب زندگي ايشان به طور واضح و روشن، بيان و ثبت ‏شده ‏باشد، محمد بن عبدالله (ص) در حريم عزت تولد يافت، در خاندان شرافت اقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيان کردند و حکميان در وصفش انديشه کردند، او پاکدامني بي نظير، هاشمي نسبي بي مانند و بي مانندي از اهل مکه بود. حيا، صفت او بود، و سخاوت طبيعتش، بر متانت ها و اخلاق نبوت سرشته شده بود، اوصاف خويشتن داري هاي رسالت بر او مهر شده بود، تا آن گاه که مقدرات و قضا و قدر الهي عمر او را به پايان رسانيد و حکم حتمي پروردگار او را به سرانجامش منتهي ساخت.
خدا او را برگزيد، پسنديد، و انتخاب کرد، سپس کليدهاي دانش و سر چشمه هاي حکمت را به او داد، او را مبعوث کرد تا رحمت بر بندگان و بهار جهانيان باشد، خداوند کتابي را بر او نازل کرد که بيان و توضيح هر چيزي در آن است، و آن را به لغت عربي بدون هيچ انحرافي قرار داد، به اميد اين که مردم پرهيزکار شوند، آن را براي مردم بيان کرد و معارف آن را روشن ساخت، و با آن دينش را آشکار ساخت و واجباتي را لازم شمرد و حدودي را براي مردم وضع و بيان کرد، آن ها را براي مردم آشکار کرد و آن ها را آگاه ساخت، آن حضرت در آن امور راهنمايي به سوي نجات و نشانه هاي هدايت به سوي خدا است، رسول خدا (ص) رسالتش را تبليغ کرد، ماموريتش را آشکار ساخت بارهاي سنگين نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد کرد، با برنامه ها و انگيزه هايي که براي مردم پي ريزي کرد و مناره‌هايي که نشانه هاي آن را بر افراشت، براي امتش خير خواهي کرد و آن ها را به سوي نجات و رستگاري فرا خواند، و به ياد خدا تشويق و به راه هدايت دلالت کرد تا مردم پس از او گمراه نشوند.
از زمان آدم ابو البشر تا زمانی که اسرافیل در صور بدمد کسی به منزلت حضرت محمد (ص) نمیرسد و وجود اقدسش یگانه منبع فیض است و منجی آدمیان از ظلمات جهل و تعصب می باشد، روز هفدهم ربیع الاول میلاد مسعود پیامبر رحمت، فخر آسمان و زمین، پیامبر آرامش و مهربانی حضرت محمد مصطفی (ص) و نیز، ولادت امام جعفر صادق (ع) به همه دوستان و دوستداران پیامبر و جانشینان آن حضرت تبریک و تهنیت باد.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


100 خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبراکرم(ص)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 23:0 | بازدید : 1359 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

100 خصلت از خصوصیات رفتاری پیامبراکرم(ص)


شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)

 

1-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت
2-در راه رفتن قدم ها را بر زمین نمی کشید.
3-گاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
4-هرکه را می دید مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
5-وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.
6-با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
7-هرگاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه ی چشم نظر نمی کرد.
8-هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.
9-چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.
10-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.
11-هرگاه با کسی هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.
12-چون با کسی سخن می گفت کاملا برمیگشت و رو به او می نشست.
13-با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد آن حضرت برنمی خاست.
14-در مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا.
15-هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.
16-در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.
17-هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.
18-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
19-اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود نادیده می گرفت.
20-اگر از کسی خطایی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد.
21-کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد.
22-هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.
23-هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
24-پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
25-چون سخن ناصواب از کسی می شنید. نمی فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»
26-با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.
27-دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
28-هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه ی یک جرعه شیر بود.
29-بیش از همه صله ی رحم به جا می آورد.
30-به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
31-کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.
32-آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود و مکرر می گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.
33-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد.
34-هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.
35-هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.
36-هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
37-هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.
38-از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.
39-هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.
40-بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.
41-از بیماران عیادت می کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه ی مدینه بود.
42-سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.
43-اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می زد.
44-با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می فرمود.
45-در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است
46-میان یارانش انس و الفت برقرار می کرد.
47-وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
48-هرگاه چیزی به فقیر می بخشید به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی داد.
49-اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می امد نمازش را کوتاه می کرد.
50-اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.
51-عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.
52-احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند
53-هرگاه کسی از او حاجتی می خواست اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.
54-هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
55-پیران را بسیار اکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
56-غریبان را خیلی مراعات می نمود.
57-با نیکی به شروران دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.
58-همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت .
59-چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.
60-اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد .
61-مزاح می کرد اما به بهانه ی مزاح و خنداندن حرف لغو و باطل نمی زد.
62-نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.
63-بردباریش همواره بر خشم او سبقت می گرفت.
64-از برای فوت دنیا ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.
65-از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت
66-هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
67-هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
68-در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
69-هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد .
70-در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
71-بر روی خاک می نشست و بر روی خاک غذا می خورد.
72-بر روی زمین می خوابید.
73-کفش و لباس را خودش وصله می کرد.
74-با دست خودش شیر می دوشت و پای شتر ش را خودش می بست.
75-هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می شد و برایش فرقی نمی کرد.
76-هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.
77-اکثر جامه های آن حضرت سفید بود.
78-چون جامه ی نو می پوشید جامه ی قبلی خود را به فقیری می بخشید.
79-جامه ی فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
80-در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می کرد.
81-ژولیده مو بودن را کراهت می دانست.
82-همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
83-همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
84-نور چشم او در نماز بود و اسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
85-ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
86-هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
87-اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد.
88-هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت.
89-موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
90-در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می فرمود.
91-بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شدو از همه دیرتر دست می کشید.
92-تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
93-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
94-در غذا هرگر آروغ نزد.
95-تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
96-بعد از غذا دستها را می شست و بر روی خود می کشید.
97-وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
98-از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود.
99-چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می خواست.
100-اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و نیز بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.
منابع: کتاب «منتهی الآمال» مرحوم محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» مرحوم طبرسی

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


قرآن و حاكميت پيامبر اعظم‏(ص)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 22:56 | بازدید : 1123 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

قرآن و حاكميت پيامبر اعظم‏(ص)

 

آيات ناظر به نقش و رسالت پيامبر اعظم درجامعه به چند دسته تقسيم مى شود: 1ـ آيات اطاعت. 2ـ آيات اولويت. 3ـ آيات حكم. 4ـ آيات محوريت. 5ـ آيات ايمان به تشريع پيامبر.

به گزارش شفقنا، مليحه محمديان در شماره 46- 47 فصلنامه ی پژوهش های قرآنی ویژه وحی و پیامبری، نوشت: از مجموع اين آيات استفاده مى شود كه رسالت و نقش پيامبر تنها در امور اخروى محدود نمى شود بلكه در زندگى اجتماعى نيز جايگاه مهم دارد و كسانى كه در صدد توجيه اين آيات بر آمده و مى پندارند كه رسالت پيامبر تنها دعوت به سوى آخرت بوده است فهم درستى از آيات ندارند.

آيات قرآن كريم درباره پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم به چند دسته تقسيم مى‏شود:

1 - آياتى كه به مسأله اطاعت از پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم مى‏پردازد.

2 - آياتى كه ولايت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و اولويت ايشان بر مؤمنان را مطرح مى‏كند.

3 - آياتى كه حكم پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم را مورد توجه قرار داده است.

4 - آياتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم را در امور اجتماعى، محور معرفى مى‏كند.

5 - آياتى كه مؤمنان را به ايمان به پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم به عنوان يكى از اركان تشريع فرامى‏خواند......

 

 

 

 

برای دیدن ادامه مطلب به ادامه مطلب بروید....

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


4.5 میلیون ایرانی مفتخر به نام و القاب محمد(ص)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 22:48 | بازدید : 1648 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

4.5 میلیون ایرانی مفتخر به نام و القاب محمد(ص)

بیش از چهار میلیون و 500 هزار نام محمد، القاب و کنیه‌های ایشان در پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبت احوال کشور به ثبت رسیده است.

به گزارش شفقنا به نقل از مهر، بر اساس آمارهای دفتر اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور، نام محمد در حدود دو میلیون و 500هزار بار در پایگاه اطلاعات جمعیت کشور به ثبت رسیده است.

علاقه مردم ایران به ائمه اطهار و انسان های توحیدی و واژهایی با بار معنایی عارفانه ورای از یک علاقه معمولی است که در این بین علاقه مردم ایران به حضرت محمد(ص) وصف ناشدنی است بطوری که نامهای عبدالله 321383 بار، رحیم 150413 بار، یاسین77173 بار، نعمت23854بار، بشیر 15284 بار و رئوف 5091 بار ، سراج 1786 بار، شاهد 1105بار ، شهید 558بار ، نذیر 498بار ، شمس 399بار و منیر 325 بیشترین فراوانی بعد از نام محمد در این پایگاه به ثبت رسیده است.

براساس آمارهای سازمان ثبت احوال ، نامهای احمد 757133 بار، مصطفی 404294 بار و امین 199685 بار بیشترین القاب و نام ابوالقاسم 95183 بار از کنیه‌های حضرت محمد(ص) هستند که در پایگاه اطلاعات جمعیت سازمان ثبت احوال به ثبت رسیده است.

در مجموع نام، القاب و کنیه‌های حضرت محمد (ص) چهار میلیون و 518هزارو 306 بار در این پایگاه به ثبت رسیده است.

همچنین بیش از 6میلیون و 800 هزار نفر نیز دارای اسامی ترکیبی با محمد هستند.

بیش از 223 هزار نفر مزین به نام و القاب امام جعفر صادق (ع) هستند

نام‌های صادق به تعداد 143503  بار و جعفرصادق 2199بار ، از نام‌های امام ششم شیعیان می‌باشد که در پایگاه اطلاعات جمعیت کشور به ثبت رسیده است.

همچنین نام‌های صابر به تعداد 45000 بار ، فاضل 24083 بار ، کامل 7312 بار ، قائم 1312بار و منجی 25 بار فراوانترین القاب امام جعفر صادق(ع) است که در این پایگاه به ثبت رسیده است.


www.shafaqna.com/persian

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کتابی با موضوع معرفی پیامبر اکرم(ص) به 11 زبان
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 22:44 | بازدید : 1728 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

آلبانی کتابی با موضوع معرفی پیامبر اکرم(ص) به 11 زبان منتشر کرد


در راستای تلاش های اسلامی برای معرفی پیامبر اکرم(ص) به اروپا، پایتخت آلبانی «تیرانا» اقدام به انتشار کتابی با عنوان «این است محمد، پیامبر اکرم(ص) » به 11 زبان اروپایی کرد.

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، مرکز تفکر و تمدن آلبانی با ریاست «رامز مصطفی زکای»  کتاب مذکور را با زبان های متعددی از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، روسی، آلبانی و پرتغالی منتشر کرد.

دبیر کل سازمان اسلامی تربیت، فرهنگ و علوم «آیسسکو» دکتر «عبدالعزیز التویجری» که کتاب با حمایت های این سازمان منتشر شد، اعلام کرد: انتشار این کتاب گام مهمی در آشنایی با پیامبر اکرم(ص) و پاسخی دندان شکن به اهانت کنندگان به ایشان است و در آن می توان اطلاعات کافی، دقیق و ساده ای در مورد پیامبر اکرم(ص) به زبان های مختلف اروپایی یافت و هر تشنه ی حقیقتی می تواند به راحتی به آنها دسترسی پیدا کند.

این کتاب که در تمام قاره ی اروپا توزیع خواهد شد دارای 4 فصل است. فصل اول از آن اختصاص به معرفی پیامبر اکرم(ص)، فصل دوم در مورد کرامت های اخلاقی ایشان، فصل سوم در مورد پیامبر در فرهنگ غرب است که در این فصل نظرات برخی علما و بزرگان ادب و سیاست آمده است، برخی از آنها عبارتند از: «امیل دیرمنجم» شرق شناس فرانسوی، «لورا وسی والگیری» شرق شناس ایتالیایی، «کشیش پوسورت سمیت»، «یوهان گوته» متفکران آلمانی، «ناپلیون بناپارت» امپراتور سابق آلمان، «بیسمارک» از سیاستمداران بزرگ کشور آلمان، «ادوارد جیپون» تاریخ شناس آلمانی، «لامارتین» و «لیون تولستوی» از بزرگان ادب فرانسه و روسیه.

بر اساس گزارش پایگاه خبری الموجز، در فصل چهارم نیز آموزش هایی از سیره ی نبوی محمد(ص) برای خوانندگان ذکر شده است. در این کتاب برخی از اصطلاحات اسلامی و سخنان آن حضرت نیز در پایان کتاب آورده شده است.


http://shafaqna.com/persian

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عکس های گرافیکی زیبا به مناسبت ولادت پیامبر(ص) و امام صادق (ع)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 20:26 | بازدید : 7309 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

برای دیدن این  عکس های زیبا به ادامه مطلب بروید.

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


اس ام اس تبریک ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 13:12 | بازدید : 2186 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

سلام

ولادت با سعادت رسول خدا (ص) و امام صادق (ع) را به همه ی مسلمانان تبریک میگم.

برای دیدن اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید.

امیدوارم مورد پسند شما بینندگان عزیز واقع شود.

موضوعات مرتبط: , ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خدا چگونه به وجود آمده است؟
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 13:10 | بازدید : 1460 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

خدا چگونه به وجود آمده است؟
خدا به وجود نیامده; یعنی كسی یا چیزی خدا را به وجود نیآورده و اصلاً طرح سؤال به این شكل اشتباه است مانند آن می‌باشد كه كسی بپرسد: وجود و هستی را چه كسی وجود داده است;
زیرا وجود مساوی با هستی است وهستی همان وجود می باشد, یا مثل این است كه كسی بپرسد: روغن را چه كسی چرب كرده است .
وجود, وجود است و نیازی ندارد كسی وجود را وجود كند یا روغن , ذاتاً چرب است و معنا ندارد روغن را كسی چرب كند. همان طور كه چربی برای روغن و نور برای خورشید و وجود برای وجود, ذاتی است , وجود برای خدا ذاتی است. چیزی كه ذاتی است , علّت نمی خواهد; یعنی درست نیست كسی بگوید چرا روغن چرب است ؟ چه كسی روغن را چرب كرده است ؟ چربی عین روغن است , به طوری كه اگر چربی روغن را از آن بگیریم , دیگر چیزی درظرف باقی نمی ماند. وقتی چربی‌های روغن را از آن جدا كنیم , دیگر روغن تمام می‌شود و وجود ندارد, چون چربی باروغن یكی است .
به عبارت دیگر: دو چیز نداریم كه یكی روغن و دیگری چربی باشد، بلكه چربی عین روغن است.
نه می شود روغن را چرب كرد و نه می شود چربی را از روغن گرفت.
خداوند نیز عین وجود است . وجود عین خدا است . او هستی مطلق است و چیزی نیست كه یك زمان نبوده (وجود نداشته است ) و بعد او را وجود داده باشند. به تعبیر علمی , وجود او ازلی و ابدی است ; یعنی از اوّل بوده و تا آخرخواهد بود. نه كسی می تواند به خدا وجود (هستی ) ببخشد و نه می شود هستی را از او جدا كرد. وجود ذاتی خدا است و چیزی كه ذاتی است , علّت بردار و جدا شدنی نیست . به بعضی چیزها می شود چیز دیگری داد یا از آن گرفت , مثلاًآب را می شود گرم كرد و می شود گرما را از آب گرفت , چون گرما غیر از آب است و آب غیر از گرما. اما هستی و وجود غیر از خدا نیست , تا كسی هستی را به خدا بدهد یا از او بگیرد. خدا به وجود آمدنی نیست و از ازل بوده وبودنش عین ذاتش است .
یعنی در مورد خداوند، دو چیز نیست كه یكی خدا و ماهیت او و دیگری وجود او باشد تا بگوییم چه كسی یا چیزی به این ماهیت وجود، داده است؟
بلكه حقیقت خداوند، عین وجود است؛ وجودی نامتناهی و ازلی و ابدی.
شهید مرتضی مطهری (ره ) می گوید: كسانی كه می گویند "اگر طبق قانون علّیّت و معلولیّت , برای جهان , خدا رااثبات كنیم , برای خدا نیز علّت را باید اثبات كنیم" در بحث خلط می كنند. مضمون قانون نامبرده این نیست كه هرموجودی علّت می خواهد, بلكه این است كه هر حادثه ای علّتی دارد; یعنی چیزی كه (نبود و شد) برای پیدایش وی علتی ضروری است ,(1) ولی خدا حادث و پدیده نیست كه احتیاج به علّت داشته باشد.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


هشت اسم مقدس الهی برای شفا
سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت 12:6 | بازدید : 3093 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )


هشت اسم مقدس الهی برای شفا

از ابی درداء از رسول‌خدا(ع) فرمود برای خدا هشت اسم است که در ساق عرش و قلب خورشید و در بهشت و درخت طوبی نوشته شده، هر کس قبل از دعا بگوید مستجاب شود.


یا دائِم، یا حَیُّ، یا وِتْرُ، یا فَرْدُ، یا اَحَدُ، یا قَوِیُّریُّ، یا قَدیمُ یا قادِرُ.


چرا در قران دانش طبی وجود ندارد؟!!
 امام على (علیه السلام ):
- در پاسخ به این پرسش که گفتند: (چرا) در قرآن ، هر دانشى جز دانش ‍ طب هست ؟ -: هان ! در قرآن ، آیه اى است که همه طب را یک جا در خود گرد آورده است : وکلوا واشربوا ولا تسرفوا؛بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید.
پنیر وگردو!!!

امام صادق(ع): پنیر و گردو و اگر با هم مصرف شوند در هر کدام از آن دو شفا است و اگر به تنهایی خورده شوند در هر یک درد است.

نسبت دانش حضرت خضر(ع)و موسی نسبت به حضرت علی(ع)!

وقتى حضرت موسى علیه السلام از نزد خضر برگشت و آن حوادث عجیب مثل سوراخ كردن كشتى و تعمیر دیوار و كشتن آن نوجوان به وقوع پیوست ،
برادر او هارون از موسى در مورد دانش خضر پرسید.
حضرت موسى علیه السلام فرمود: این امر، دانشى است كه نداشتن آن ضرر ندارد ولى حادثه اى عجیب تر روى داد! هارون پرسید: چه حادثه اى ؟ حضرت موسى علیه السلام گفت :
من و خضر كنار دریا ایستاده بودیم كه پرنده اى شبیه به چلچله ظاهر شد، با منقار خود قطره اى آب برداشت و به طرف مشرق پرتاب كرد! بار دوم قطره اى دیگر برداشت و آن را به طرف مغرب انداخت ، بار سوم آن را به طرف جنوب و بار چهارم به طرف شمال پرتاب كرد! و در دفعه پنجم به طرف آسمان و دفعه ششم به خشكى و دفعه هفتم به دریا انداخت و سپس ‍ پركشید و پرواز كرد.
ما دو نفر حیرت زده ماندیم و سر این كار را نفهمیدیم تا اینكه خداوند فرشته اى را به صورت آدمى فرستاد و به ما گفت :
چرا شما را متحیر مى بینم ؟ گفتیم : در كار این پرنده متحیریم ، گفت : منظور او را نمى دانید؟ گفتیم : خدا بهتر مى داند، گفت : این پرنده با عملش ‍ مى گوید: به حق آنكه شرق و غرب زمین را آفرید و آسمان را بر پا داشت و زمین را به حركت آورد و بگستراند، بطور قطع خداوند در آخر الزمان پیامبرى را خواهد فرستاد كه نامش محمد صلى الله علیه وآله است ، او را وصیى است بنام على علیه السلام كه علم شما دو نفر روى هم در مقابل دانش آن دو همانند این قطره است در مقابل اى دریا!!


همه ی کلمات بشر در چند چیز است!!
خداوند به حضرت آدم علیه السلام وحى كرد كه: «من همه سخن را در چهار كلمه براى تو جمع مىكنم» (كه همین چهار دستور، جامع و فراگیرنده همه وظایف انسانى، و در بر گیرنده همه كمالات بشر است).

آدم: آن چهار كلمه چیست؟

خداوند: یكى از آنها از آن من است، و یكى از آنها، از آن تو است، و سومى از آن میان من و تو است، و چهارمى میان تو و مردم است.


آدم: خدایا! برایم شرح بده تا بفهمم.
خداوند، چهار موضوع فوق را چنین شرح داد:

1 - آن كه از آن من است، این است كه تنها مرا پرستش كنى، و كسى را شریك من نسازى.

2 - آن كه از آن تو است، این است كه پاداش عمل نیك تو را بدهم، در آن هنگام كه از همه وقت، به آن نیازمندتر هستى.

3 - آن كه بین من و تو است، این است كه تو دعا كنى، و من دعایت را به اجابت برسانم.

4 - و آن كه بین تو و مردم است، آن است كه: آنچه را براى خود می پسندى براى دیگران بپسندى، و آنچه را كه براى خود نمى پسندى براى دیگران نیز نپسندى.

منبع : داستان های اصول کافی

هشت اسم مقدس الهی
خداوند آسمان را به هشت چیز تشبیه فرموده و در قرآن نام برده است: ... کتاب عجایب و شگفتیهای بعد از ظهور · نصایح جبرئیل به پیامبر · سخاوت امام حسینع ... عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت اخلاق عرفان وحدت مسلمین ...اسامی آسمانها:
1- بناء : والسماء بناءً
2- سقف : و جعلناالسماء سقفاً محفوظاً
3- طرائق : وجعلنا فوقکم سبع طرائق
4- طباق : الذی خلق سبع سموات طباقاً
5- شداد : و بنینا فوقکم سبعاً شداداً
6- رتق و فتق : کانتا رتقاً ففتقناهما
7- الدخان : ثم استوی الی السماء و هی دخان

در تورات بنامهای ، دیناح – دیقا – رقیع – فیلون – طفطاف – سماق – اشحا قائل در روایت وهب منیه معروف بوده است و این اسامی برای مسمی در هر طبقه ای از طبقات آسمان هاست که علم آنرا جز خدا و برگزیدگان مخصوصش نمی دانند

 

خداوند آسمان را به هشت چیز تشبیه فرموده و در قرآن نام برده است:
1- مورا : یوم تمور السماء موراً
2- مهل : یوم تکون السماء کالمهل
3- دهان : فاذا انشقت السماء فکانت وردةً کالدهان
4- انشقاق : اذا السماء انشقت
5- انفطار : اذا السماء انفطرت
6- افواج : اذا السماء فرجت
7- کشط : اذا السماء کشطت
8- طی و طویت : یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب

 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
نظر سنجی

نظرتان را در مورد وبلاگ دست خط خدا بفرمایید؟

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 360
بازدید کل : 309822
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


ابزار رایگان وبلاگ
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 87
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 8
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 9
:: بازدید ماه : 360
:: بازدید سال : 1407
:: بازدید کلی : 309822