هدفم از قرار دادن اسم وبلاگ این بود که خدا با دستای خودش آیه هاشو بر قلب پیامبر(ص) نوشت...!
عاشورا
پنج شنبه 23 آبان 1392 ساعت 9:30 | بازدید : 2226 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

این که حسین (علیه السلام) فریاد مى ‏زند - پس از این که همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند - فریاد مى ‏زند که: «آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟

این «سؤال»، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان می‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.

- دکتر شریعتی

منبع:http://foshtom.persianblog.ir (جملات گیله مرد)


صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

موضوعات مرتبط: محرم , ,

|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


یا ابوالفضل (ع)(شب تاسوعا)
سه شنبه 21 آبان 1392 ساعت 21:3 | بازدید : 5770 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )


 

 

یا ابوالفضل :

 

آموخته ایم از تو وفاداری را خون تو نوشت معنی یاری را

 

ای کاش که آب کربلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را

موضوعات مرتبط: محرم , ,

|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


یا حسین (ع)
یک شنبه 19 آبان 1392 ساعت 17:33 | بازدید : 2333 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

عصر عاشورا کنار خیمه‌های سوخته
ذوالجناحی ماند با یال‌ رهای سوخته

در هیاهوی عصر عاشورا، درست زمانی که آسمان سرخ شد، زمین سرخ و چهره برخی از
خجالت سرخ؛ صدای شیهه اسبی که در واقع خروش ضجه‌ای از عمق جان بود؛ باد صحرا را به
آتش کشید. توفانی از شن به‌پا خاست، غم و غباری عجیب به راه افتاد و در ازدحام خشم
و خون و گرد، اسبی بدون سوار پدیدار شد. در همین هنگام، صدای شیون شاعری بلند
شد:

ذوالجناح آمد و آیینه زخم است تنش
هر چه آیینه به قربان چنین آمدنش

اسب لنگان لنگان و خون چکان، اما بیقرار، به سمت خیمه خالی خورشید خود را
می‌کشید. یال‌های پریشانش، باد را می‌شکافت. کاکل خونینش بوی سیب و گودال قتلگاه
می‌داد. از گوشه تیرهایی که به دست و پایش خورده بود خون می‌چکید. زین واژگونش
حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.

اولین کسی که به سمتش دوید، صبورترین بانوی عالم «زینب» بود. زن‌ها و بچه‌های
دیگر هم هراسان رسیدند. نوگلی سراغ بابایش را می‌گرفت. آن یکی سراغ برادرش را.
دیگری از خونی که به آسمان رفت، می‌پرسید. اسب ولی سرش را به زیر انداخت و آرام
یال‌هایش را تکان و کاکل خونینش را نشان داد و انگار:

با سکوتی به بلندای هزاران فریاد
نوحه می‌خواند و بانوی حرم سینه زنش

ذوالجناح با چشمان پر از اشک خود چه می‌گفت که صدای ولوله ملائک بلند شد؟

اسب توان ایستادن نداشت. در برق چشمان می‌شد خیمه‌ها را دید که به آتش کشیده شده
بودند. کودکان را دید که آواره صحرا و خارهای بیابان شدند. تازیانه‌ها را دید که
بالا می‌روند و بر بدن‌های نحیف کودکان فرود می‌آیند. همه اینها را دید و به
یکباره:

آنقدر از بی‌کسی بر سنگ‌ها کوبید سر
تا که داد آخر به رسم عاشقان جان
ذوالجناح

منبع:http://ashoora.persianblog.ir

موضوعات مرتبط: محرم , ,

|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
یک شنبه 19 آبان 1392 ساعت 17:2 | بازدید : 2017 | نویسنده : [cb:post_author_name] | ( نظرات )

 

فقط آنان که هم آیین یاسند

حسین و کربلا را می‌شناسند

توفان «محرم» در همه شهرها و روستاها می‌وزد. درختان به احترام نام «حسین(ع)» خم شده‌اند. صدای طبل عزا در خیابان و کوچه‌ها می‌دود؛ رهگذران سیاهپوش، به بیرق‌های در اهترازی چشم دوخته‌اند که روی آنها نوشته شده: «هیهات منا الذله»

شاید اگر با دقت گوش کنی صدای آسمانی محتشم را از گلوی خشکیده‌اش بشنوی که:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟

از خود می‌پرسی که نام و یاد «حسین(ع)» بعد از قرن‌ها با این مردم عاشق چه کرده است؟ یک معشوق و این همه عاشق؟

تکیه‌ها و حسینیه‌ها پیراهن نیلی به تن کرده‌اند و هرکس را که می‌بینی انگار درون سینه‌اش ابری عزا گرفته است و در دلش محشر کبرایی برپاست.

کم کم دسته‌های عزاداری شکل می‌گیرند؛ اشک‌ها دسته دسته از راه می‌رسند و دسته‌های زنجیرزنی از آسمان تا حسینیه دل و از آنجا تا نفس‌های تنگ غروب صف می‌کشند.

حالا حتی بوی سیب از سمت کربلا به «شام» که نه! به مشام می‌رسد.

و کربلا چیست جز سرزمینی تشنه که می‌تواند تمام دل‌های تشنه را سیراب کند.

و کربلا آبروی همه خاک است؛ خاکی که هر ذره آن مهر نماز عاشق‌ترین بندگان خداست.

و کربلا نخلستانی است که تا هنوز نخل‌هایش سربریده می‌رویند و ایستاده می‌میرند.

و کربلا ابتدای دل‌هایی است که با عاشورا گره خورده‌اند و عاشورا روز سربلندی انسان است.

و تو خوب می‌دانی که چرا هر سال در چنین روزی خورشید از بلندای نیزه‌ای خونین طلوع خواهد کرد.

 

منبع:http://ashoora.persianblog.ir

موضوعات مرتبط: محرم , ,

|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
نویسندگان
نظر سنجی

نظرتان را در مورد وبلاگ دست خط خدا بفرمایید؟

خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 80
بازدید کل : 309542
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


ابزار رایگان وبلاگ
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 87
:: کل نظرات : 17

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 24
:: باردید دیروز : 12
:: بازدید هفته : 83
:: بازدید ماه : 80
:: بازدید سال : 1127
:: بازدید کلی : 309542